پیام خداوند به انسان

«تفسیر موضوعی» آیات کاربردی قرآن کریم

پیام خداوند به انسان

«تفسیر موضوعی» آیات کاربردی قرآن کریم

سرآغاز

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند متعال را بسیارسپاسگزارم که توفیق آشنایی با کلام خود را  به من  عنایت فرمود. همه آیات قرآن کریم، نور و هدایت بخش هستند؛ ولی از آن میان، پانصد آیه، آیاتی کوتاه، گویا و کاربردی هستند که اگر در فرهنگ ذهنی، احساسی، گفتاری و عملی ما، نهادینه گردد، بدون شک زندگی بهتر، نیکوتر، شادتر و آرامتری را تجربه می کنیم! اینجانب آنها را «آیات فرهنگ ساز» نامیده ام؛ زیرا  فرهنگ زندگی فردی و اجتماعی ما را ارتقا می دهد و  ما را به انسانی نیک، مطلوب و شایسته تبدیل می نماید . 

وبلاگ «پیام خداوند به انسان» آن آیات نورانی را با توضیح کوتاهی تقدیم می کند. امیدوار است دل و جان خود را با آن آیات الهی، معطر و ذهن خود را با آن آیات، منور و نورانی و زبان و گفتار خود را با آنها، شیرین و خوشایند و اعمال و رفتار خود را با آن آیات، زیبا فرمایید!

همه ما وظیفه داریم در فراگیری، حفظ ، نشر و نهادینه سازی آیات نورانی قرآن بکوشیم.

در هر صبح و شام در دل و جان به یاد خدا باشید و لب به ذکر او بگشایید!

یاد خدا در همه حال و در هر روز و در صبحگاهان و شامگان مایه بیدارى دلها و کنار رفتن ابرهاى تاریک غفلت از دل آدمى است.[1] یاد خدا وقتى غفلت‏زدایى مى‏کند که بدون تظاهر و سر و صدا باشد، وگرنه خودش نوعى سرگرمى و غفلت مى‏شود.[2]وَ اذْکُر رَّبَّکَ فىِ نَفْسِکَ تَضَرُّعًا وَ خِیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الاصَالِ وَ لَا تَکُن مِّنَ الْغَافِلِینَ (اعراف /205) «و در دل خویش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس، بى‏صداى بلند، یاد کن و از غافلان مباش.»

یاد خدا، همچون باران بهارى است که چون بر دل ببارد گل‏هاى بیدارى، توجه، احساس مسئولیت، روشن‏بینى و هر گونه عمل مثبت و سازنده‏اى را مى‏رویاند.[3]

خداوند از پیامبرش خواست تا متوجه مقام ربوبى وى بوده و او را در دل و جان خویش یاد کند. خشوع در برابر خدا و هراس از مقام ربوبى او، از آداب توجه به‏خدا و یاد کردن اوست؛ بدینسان پیامبران نیز باید پیوسته به یاد خدا باشند، تا چه رسد به دیگران.[4].

ربوبیّت خداوند دائمى است، پس سزاوار است که یاد او هم پیوسته باشد. آن ذکر و یادى، بیمه کننده‏ى انسان است که عاشقانه و سوزناک و پیوسته و در هر صبح و شام باشد. قرآن، علاوه بر ذکر زبانى، ذکر قلبى و درونى را هم مى‏ستاید. [5] بدینسان آنان که هر صبح و شام، خدا را یاد نمى‏کنند، از غافلانند.

پیام آیه: در آغاز هر روز و هنگام شروع به کار و تصمیم‏گیرى و در پایان هر روز و هنگام جمع‏بندى و نتیجه‏گیرى باید به یاد خدا بود. یاد کردن خدا در هر صبح و شام، انسان را از قرار گرفتن در زمره غافلان، حفظ مى‏کند.[6]



[1] - تفسیر نمونه، ج‏7، ص: 73)

[2] - تفسیر نور، ج‏3، ص: 258

[3] - تفسیر نمونه، ج‏7، ص: 73

[4] - تفسیر نور، ج‏3، ص: 258

[5] تفسیر راهنما، ج‏6، ص: 295

[6] - تفسیر نور، ج‏3، ص: 258

شتاب مکنید؛ به زودی آیات الهی را خواهید دید!

طبیعت آدمى، بسیار عجول و شتابزده است. خداوند می فرماید:

  خُلِقَ الْانسَنُ مِنْ عَجَلٍ  سَأُوْرِیکُمْ ءَایَتىِ فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ(37)انبیاء

« انسان از شتاب آفریده شده است. به زودى آیاتم را به شما نشان مى‏دهم. پس [عذاب را] به شتاب از من مخواهید. »

از این که خلقت بشر از خمیر مایه عجله و شتاب دانسته شده است، استفاده مى‏شود که انسان‏ها اگر چه از شرایط و محیط خارجى (جامعه، تربیت و ...) تأثیر مى‏پذیرند، ولی غرایز انسانى نیز در آنان مؤثرند.[1] چنان چه کنترل طبایع و غرایز انسانى، امرى ممکن است.

از این که خداوند از شتاب نهى نموده است، استفاده مى‏شود که قدرت بر کنترل شتابزدگى، در انسان موجود است. [2]



[1] - تفسیر راهنما، ج‏11، ص: 271

[2] - همان، ص: 272

ناسپاسی اکثریت انسان ها!!

انسان در کنار زمینه‏هاى مثبتى که دارد، همچون داشتن روح الهى، برترى بر فرشتگان و سجود آنان بر او و قدرت نفوذ و تسخیر هستى و مانند آن، نقاط منفى زیادى نیز دارد که در آیات قرآن به آن اشاره شده است،[1]  ناسپاسی از آسیب های انسان فاقد ایمان به  خداست که در قرآن نکوهش شده است:

وَ هُوَ الَّذِى أَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحیِیکُمْ إِنَّ الْانسَنَ لَکَفُورٌ(حج/66 )  « و اوست که شما را زندگى بخشید، سپس شما را مى‏میراند، و باز زندگى [نو] مى دهد. حقا که انسان سخت ناسپاس است.»

با این که مرگ و حیات و گذشته و حال و آینده انسان به دست خداوند است، ولى باز انسان، سرکشى و ناسپاسى مى‏کند.[2] به راستی، شرک و بت‏پرستى و سرباز زدن از توحید، اوج ناسپاسى انسان در برابر خداست.[3]  متاسفانه بسیاری از مردم به کفران و ناسپاسی در برابر خداوند مبتلا شده اند:

وَ لَقَدْ صَرَّفْنَهُ بَیْنَهُمْ لِیَذَّکَّرُواْ فَأَبىَ أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُورًا(فرقان/50)

و قطعاً آن [پند] را میان آنان گوناگون ساختیم تا توجه پیدا کنند، [ولى‏] بیشتر مردم جز ناسپاسى نخواستند.

آری ببیشتر مردم، على‏رغم برخوردارى از نعمت‏هاى خداوند، ناسپاس و قدرناشناس‏اند. باران (و قرآن)، نعمتى بزرگ و مقتضى شکر و سپاس‏گزارى است.[4] یادآورى نعمت‏ها، شکر نعمت‏هاست و غفلت از آنها، کفران آنهاست. و شاکران نعمت‏ها، کم هستند.[5]


[1] - تفسیر نور، ج‏5، ص: 188

[2] - تفسیر نور، ج‏6، ص: 67

[3] - تفسیر راهنما، ج‏11، ص: 483

[4] - تفسیر راهنما، ج‏12، ص: 329

[5] - تفسیر نور، ج‏6، ص: 267

تکبّر در راه رفتن، نشانه نادانی و غفلت است!!

اوامر و نواهى پروردگار، در جهت رشد و تربیت انسان است[1] اسلام افزون بر مسائل کلان اعتقادى، سیاسى و اقتصادى، براى کارهایى همانند رفت وآمد بیرون خانه نیز دستور اخلاقی دارد و به انسان ها سفارش می کند در راه رفتن، میانه‏رو باشند و در زمین با تکبّر و سرمستى راه نروند[2]

وَ لَا تَمْشِ فىِ الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّکَ لَن تَخرِقَ الْأَرْضَ وَ لَن تَبْلُغَ الجِبَالَ طُولا (اسراء /37)  «و در [روى‏] زمین به نخوت گام برمدار، چرا که هرگز زمین را نمى‏توانى شکافت، و در بلندى به کوه‏ها نمى‏توانى رسید.»

 آیه اشاره دارد به این که صفات درونى انسان، هر چه باشد خواه و ناخواه خود را در لابلاى اعمالش نشان مى‏دهد، در طرز راه رفتنش، در نگاه کردنش، در سخن گفتنش و در همه کارش. بدینسان تکبر و غرور، حتى در سطح ساده‏ترین رفتار نیز، مذموم و ناپسند است. به همین دلیل تا به کوچکترین پدیده‏اى از این صفات در اعمال برخوردیم باید متوجه شویم که خطر نزدیک شده و آن خوى مذموم در روح ما لانه کرده ‏است و فورا به مبارزه با آن برخیزیم.[3]

از سوی دیگر، تکبر نشانه نادانی و جهالت یا غفلت است؛ زیرا توجه به استحکام مظاهر طبیعت و ضعف خویش در برابر آنها، مایه فروتنی و پندگیرى است. چنان چه جهل یا غفلت از ضعف و ناتوانى خویش، زمینه گرفتار آمدن به خصلت هاى ناپسند است. بنابراین راه مقابله با تکبّر، توجّه کردن به کوچکی، ناچیزی و ضعف‏ و عجز انسان در برابر مظاهر طبیعت است.[4]


[1] - تفسیر نور، ج‏5، ص: 62

[2] - تفسیر نور، ج‏5، ص: 61  

[3]- تفسیر نمونه، ج‏12، ص: 122

[4] - تفسیر راهنما، ج‏10، ص: 78