پیام خداوند به انسان

«تفسیر موضوعی» آیات کاربردی قرآن کریم

پیام خداوند به انسان

«تفسیر موضوعی» آیات کاربردی قرآن کریم

در هر صبح و شام در دل و جان به یاد خدا باشید و لب به ذکر او بگشایید!

یاد خدا در همه حال و در هر روز و در صبحگاهان و شامگان مایه بیدارى دلها و کنار رفتن ابرهاى تاریک غفلت از دل آدمى است.[1] یاد خدا وقتى غفلت‏زدایى مى‏کند که بدون تظاهر و سر و صدا باشد، وگرنه خودش نوعى سرگرمى و غفلت مى‏شود.[2]وَ اذْکُر رَّبَّکَ فىِ نَفْسِکَ تَضَرُّعًا وَ خِیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الاصَالِ وَ لَا تَکُن مِّنَ الْغَافِلِینَ (اعراف /205) «و در دل خویش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس، بى‏صداى بلند، یاد کن و از غافلان مباش.»

یاد خدا، همچون باران بهارى است که چون بر دل ببارد گل‏هاى بیدارى، توجه، احساس مسئولیت، روشن‏بینى و هر گونه عمل مثبت و سازنده‏اى را مى‏رویاند.[3]

خداوند از پیامبرش خواست تا متوجه مقام ربوبى وى بوده و او را در دل و جان خویش یاد کند. خشوع در برابر خدا و هراس از مقام ربوبى او، از آداب توجه به‏خدا و یاد کردن اوست؛ بدینسان پیامبران نیز باید پیوسته به یاد خدا باشند، تا چه رسد به دیگران.[4].

ربوبیّت خداوند دائمى است، پس سزاوار است که یاد او هم پیوسته باشد. آن ذکر و یادى، بیمه کننده‏ى انسان است که عاشقانه و سوزناک و پیوسته و در هر صبح و شام باشد. قرآن، علاوه بر ذکر زبانى، ذکر قلبى و درونى را هم مى‏ستاید. [5] بدینسان آنان که هر صبح و شام، خدا را یاد نمى‏کنند، از غافلانند.

پیام آیه: در آغاز هر روز و هنگام شروع به کار و تصمیم‏گیرى و در پایان هر روز و هنگام جمع‏بندى و نتیجه‏گیرى باید به یاد خدا بود. یاد کردن خدا در هر صبح و شام، انسان را از قرار گرفتن در زمره غافلان، حفظ مى‏کند.[6]



[1] - تفسیر نمونه، ج‏7، ص: 73)

[2] - تفسیر نور، ج‏3، ص: 258

[3] - تفسیر نمونه، ج‏7، ص: 73

[4] - تفسیر نور، ج‏3، ص: 258

[5] تفسیر راهنما، ج‏6، ص: 295

[6] - تفسیر نور، ج‏3، ص: 258

شتاب مکنید؛ به زودی آیات الهی را خواهید دید!

طبیعت آدمى، بسیار عجول و شتابزده است. خداوند می فرماید:

  خُلِقَ الْانسَنُ مِنْ عَجَلٍ  سَأُوْرِیکُمْ ءَایَتىِ فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ(37)انبیاء

« انسان از شتاب آفریده شده است. به زودى آیاتم را به شما نشان مى‏دهم. پس [عذاب را] به شتاب از من مخواهید. »

از این که خلقت بشر از خمیر مایه عجله و شتاب دانسته شده است، استفاده مى‏شود که انسان‏ها اگر چه از شرایط و محیط خارجى (جامعه، تربیت و ...) تأثیر مى‏پذیرند، ولی غرایز انسانى نیز در آنان مؤثرند.[1] چنان چه کنترل طبایع و غرایز انسانى، امرى ممکن است.

از این که خداوند از شتاب نهى نموده است، استفاده مى‏شود که قدرت بر کنترل شتابزدگى، در انسان موجود است. [2]



[1] - تفسیر راهنما، ج‏11، ص: 271

[2] - همان، ص: 272

ناسپاسی اکثریت انسان ها!!

انسان در کنار زمینه‏هاى مثبتى که دارد، همچون داشتن روح الهى، برترى بر فرشتگان و سجود آنان بر او و قدرت نفوذ و تسخیر هستى و مانند آن، نقاط منفى زیادى نیز دارد که در آیات قرآن به آن اشاره شده است،[1]  ناسپاسی از آسیب های انسان فاقد ایمان به  خداست که در قرآن نکوهش شده است:

وَ هُوَ الَّذِى أَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحیِیکُمْ إِنَّ الْانسَنَ لَکَفُورٌ(حج/66 )  « و اوست که شما را زندگى بخشید، سپس شما را مى‏میراند، و باز زندگى [نو] مى دهد. حقا که انسان سخت ناسپاس است.»

با این که مرگ و حیات و گذشته و حال و آینده انسان به دست خداوند است، ولى باز انسان، سرکشى و ناسپاسى مى‏کند.[2] به راستی، شرک و بت‏پرستى و سرباز زدن از توحید، اوج ناسپاسى انسان در برابر خداست.[3]  متاسفانه بسیاری از مردم به کفران و ناسپاسی در برابر خداوند مبتلا شده اند:

وَ لَقَدْ صَرَّفْنَهُ بَیْنَهُمْ لِیَذَّکَّرُواْ فَأَبىَ أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُورًا(فرقان/50)

و قطعاً آن [پند] را میان آنان گوناگون ساختیم تا توجه پیدا کنند، [ولى‏] بیشتر مردم جز ناسپاسى نخواستند.

آری ببیشتر مردم، على‏رغم برخوردارى از نعمت‏هاى خداوند، ناسپاس و قدرناشناس‏اند. باران (و قرآن)، نعمتى بزرگ و مقتضى شکر و سپاس‏گزارى است.[4] یادآورى نعمت‏ها، شکر نعمت‏هاست و غفلت از آنها، کفران آنهاست. و شاکران نعمت‏ها، کم هستند.[5]


[1] - تفسیر نور، ج‏5، ص: 188

[2] - تفسیر نور، ج‏6، ص: 67

[3] - تفسیر راهنما، ج‏11، ص: 483

[4] - تفسیر راهنما، ج‏12، ص: 329

[5] - تفسیر نور، ج‏6، ص: 267

تکبّر در راه رفتن، نشانه نادانی و غفلت است!!

اوامر و نواهى پروردگار، در جهت رشد و تربیت انسان است[1] اسلام افزون بر مسائل کلان اعتقادى، سیاسى و اقتصادى، براى کارهایى همانند رفت وآمد بیرون خانه نیز دستور اخلاقی دارد و به انسان ها سفارش می کند در راه رفتن، میانه‏رو باشند و در زمین با تکبّر و سرمستى راه نروند[2]

وَ لَا تَمْشِ فىِ الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّکَ لَن تَخرِقَ الْأَرْضَ وَ لَن تَبْلُغَ الجِبَالَ طُولا (اسراء /37)  «و در [روى‏] زمین به نخوت گام برمدار، چرا که هرگز زمین را نمى‏توانى شکافت، و در بلندى به کوه‏ها نمى‏توانى رسید.»

 آیه اشاره دارد به این که صفات درونى انسان، هر چه باشد خواه و ناخواه خود را در لابلاى اعمالش نشان مى‏دهد، در طرز راه رفتنش، در نگاه کردنش، در سخن گفتنش و در همه کارش. بدینسان تکبر و غرور، حتى در سطح ساده‏ترین رفتار نیز، مذموم و ناپسند است. به همین دلیل تا به کوچکترین پدیده‏اى از این صفات در اعمال برخوردیم باید متوجه شویم که خطر نزدیک شده و آن خوى مذموم در روح ما لانه کرده ‏است و فورا به مبارزه با آن برخیزیم.[3]

از سوی دیگر، تکبر نشانه نادانی و جهالت یا غفلت است؛ زیرا توجه به استحکام مظاهر طبیعت و ضعف خویش در برابر آنها، مایه فروتنی و پندگیرى است. چنان چه جهل یا غفلت از ضعف و ناتوانى خویش، زمینه گرفتار آمدن به خصلت هاى ناپسند است. بنابراین راه مقابله با تکبّر، توجّه کردن به کوچکی، ناچیزی و ضعف‏ و عجز انسان در برابر مظاهر طبیعت است.[4]


[1] - تفسیر نور، ج‏5، ص: 62

[2] - تفسیر نور، ج‏5، ص: 61  

[3]- تفسیر نمونه، ج‏12، ص: 122

[4] - تفسیر راهنما، ج‏10، ص: 78

با انجام کارهاى شایسته، گناهان و بدی ها را جبران ‏کنید!

خوبی کردن در پاسخ به بدیها و ستمهاى دیگران، خصلتى ارزشمند و نیکو از ویژگیهاى خردمندان است.[2] خدای متعال دراین باره می فرماید: وَ الَّذِینَ صَبَرُواْ ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِیَة وَ یَدْرَءُونَ بِالحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُوْلَئکَ لَهُمْ عُقْبىَ الدَّارِ (رعد/ 22)  «و کسانى که براى طلب خشنودى پروردگارشان شکیبایى کردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزیشان دادیم، نهان و آشکارا انفاق کردند، و بدى را با نیکى مى‏زدایند، ایشان راست فرجام خوش سراى باقى.» 

انجام کارهای خوب برای جبران گناهان به این معنى است که به هنگام ارتکاب یک گناه و لغزش، تنها به پشیمان شدن‏ و ندامت و استغفار قناعت نکنی، بلکه عملا در مقام جبران بر آیی، و هر اندازه گناه و لغزشت بزرگتر باشد به همان اندازه حسنات بیشترى انجام ‏دهی، تا وجود خود و جامعه را از لوث گناه با آب حسنات بشوید.[1]

ü     آنان که صاحبان خردند و از حساب سخت و ناگوار قیامت هراس دارند،گناه را با توبه، منکر را با معروف، ظلم را با عفو، ناسزا را با سلام، عذاب را با صدقه، جبران می کنند و خوش عاقبتى در دنیا و آخرت از آنِ ایشان است.[3]

 

[1] - تفسیر نمونه، ج‏10، ص: 191

[2] - تفسیر راهنما، ج‏8، ص: 519

[3] -تفسیر نور، ج‏4، ص: 345