انسان در کنار زمینههاى مثبتى که دارد، همچون داشتن روح الهى، برترى بر فرشتگان و سجود آنان بر او و قدرت نفوذ و تسخیر هستى و مانند آن، نقاط منفى زیادى نیز دارد که در آیات قرآن به آن اشاره شده است،[1] ناسپاسی از آسیب های انسان فاقد ایمان به خداست که در قرآن نکوهش شده است:
وَ هُوَ الَّذِى أَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحیِیکُمْ إِنَّ الْانسَنَ لَکَفُورٌ(حج/66 ) « و اوست که شما را زندگى بخشید، سپس شما را مىمیراند، و باز زندگى [نو] مى دهد. حقا که انسان سخت ناسپاس است.»
با این که مرگ و حیات و گذشته و حال و آینده انسان به دست خداوند است، ولى باز انسان، سرکشى و ناسپاسى مىکند.[2] به راستی، شرک و بتپرستى و سرباز زدن از توحید، اوج ناسپاسى انسان در برابر خداست.[3] متاسفانه بسیاری از مردم به کفران و ناسپاسی در برابر خداوند مبتلا شده اند:
وَ لَقَدْ صَرَّفْنَهُ بَیْنَهُمْ لِیَذَّکَّرُواْ فَأَبىَ أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُورًا(فرقان/50)
و قطعاً آن [پند] را میان آنان گوناگون ساختیم تا توجه پیدا کنند، [ولى] بیشتر مردم جز ناسپاسى نخواستند.
آری ببیشتر مردم، علىرغم برخوردارى از نعمتهاى خداوند، ناسپاس و قدرناشناساند. باران (و قرآن)، نعمتى بزرگ و مقتضى شکر و سپاسگزارى است.[4] یادآورى نعمتها، شکر نعمتهاست و غفلت از آنها، کفران آنهاست. و شاکران نعمتها، کم هستند.[5]
[1] - تفسیر نور، ج5، ص: 188
[2] - تفسیر نور، ج6، ص: 67
[3] - تفسیر راهنما، ج11، ص: 483
[4] - تفسیر راهنما، ج12، ص: 329
[5] - تفسیر نور، ج6، ص: 267